سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تقوای الهی، اساس هر حکمتی است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :8
کل بازدید :38784
تعداد کل یاداشته ها : 26
103/2/6
9:53 ص
موسیقی


به یاد او

 

اینم یه داستان جدیدی شده که بعله دیشب به دلیل گودبرداری همجوار غیر اصولی، یکی از ساختمان‌های مجاور ریزش کرد و عده‌ای کشته و تعدادی مجروح شدند.  همین؟؟؟

- کی مسئول این قضیه‌س؟  کی ناظر پروژه بوده؟  این چندمین هست؟  به همین سادگی، زن و بچه مردم مردن؟؟؟  کسی نمی‌خواد یه عذرخواهی خشک و خالی کنه؟  دادگاه قبلی‌ها چی شد؟؟؟    - برو بابا تو هم؛ کشک کی، ماست کی....  حالا اتفاقیه که افتاده.  آب رفته رُ که نمیشه به جوب برگردوند...  وااااای

حالا میخوان مقاوم‌سازی در برابر زلزله کنن!!!  همینجوری خود ساختمونا می‌ریزن.  زلزله نمیخواد.  خدا اولیاء الله تهران رُ نگه داره والّا به حساب این باباها بود تا حالا تهران چند بار شخم خورده بود.


90/2/19::: 3:20 ع
نظر()
  
  

به یاد او

 

ظاهراً باز دوباره هواپیمایی عربستان بازی درآورده سر پروازهای زائرین حج و عمره.  خب عرب‌های سعودی رُ که نمیشه کاری کرد؛ شاعر میگه نیش عقرب نه از ره کین است ولی خب دیگه اقتضائات طبیعتش این است.  اما اونچه که دل آدم رُ بیشتر به درد میآره این اصرار خیلی مسلمون‌های ایران هست که با وجود اینکه می‌دونن که این پولی که توی جیب و حلقوم این عرب‌ها می‌ریزن صرف مبارزه با تشیع در عربستان و بحرین میشه، باز این پول زبون بسته رُ قل میدن سمت این سعودی‌های نامسلمون.  اینم که وضعیت سرویس ضعیف و نامطلوب و اهانت‌آمیز سعودی‌هاست.

خب چه اصراری هست به این سفر مستحبّی؟؟؟  این همه مراجع روی حج تمتّع تأکید دارن که فقط و فقط واجب رُ انجام بدین؛ بعد این جماعت می‌کوبن برای عمره تمتّع!  آخه همچین جامعه هم با افزایش این سفرهای حج پشت سر هم یه چیزی میشد، آدم دلش نمی‌سوخت.  هواپیمای ترابری اضافه گاهی لازمه که بار این حجاج(!) رُ برسونه.  پول رُ میده به دست سعودی‌ها و اونا هم خرج فشنگ و شکنجه می‌کنن که شیعه بکشن و آیات القرمزی‌ها رُ از جلوی راهشون بردارن.  واقعاً یعنی اینقدر این افراد دلشون برای حج و عبادت و بندگی و اینا تلپ تلپ می‌کنه که با دیدن این همه کثافت‌کاری‌های سعودی‌ها حتماً باید این حج عمره رُ برن؟!

سرکار علیه خانم شیرین عبادی و کنگره آمریکا و سارکوزی هم که مثل بی‌بی‌سی اصلاً باخبر نیستن که چه اتفاقاتی داره توی بحرین میفته!!!  ولی می‌دونن توی سوریه و لیبی چه خبره!  اعدام کردن توی ایران ضد حقوق بشر هست و «شیرین» خانم رُ یاد جایزه نوبلش میندازه؛ ولی توی بحرین که اصلاً آدم نمی‌کشن که!  حقوق بشر!!!  جایزه نوبل!!!  خدائیش آدم با شنیدن اسم این نوبلین کامش «تلخ» میشه.  کجایی پروین اعتصامی... ای کاش بودی و یه دونه از شعرهای داغ و لب‌سوزت رُ نثار این جماعت حقوق بشر-دان می‌کردی، ای کاش...

 


90/2/16::: 12:51 ع
نظر()
  
  

 

به یاد او


شنیده‌ها گفتن که یکی از قوی‌ترین (!) مردان (!) ایران در یک نزاع خیابانی کلی آدم رُ مجروح کرده و یه نفر رُ هم به قتل رسونده. چند روز پیش هم یکی از همین مردان (!) توی بیمارستان داستان درست کرده بود و بازداشت شده بود.

یاد یه خاطره افتادم.  چندین سال پیش به یه مرد خدایی گفتم: دیدید توی اون برنامه قوی‌ترین مردان چیکارا می‌کردن؟ گفت: منظورت اونایین که به وزنه غلبه می‌کنن یا اونایی که به نفسشون غلبه می‌کنن؟ کدوم؟!


90/2/11::: 9:9 ع
نظر()
  
  

 

به یاد او

 

بعید می‌دونم کسی توی ایران ندونه که امروز مراسم ازدواج یکی از اعضای خانواده سلطنتی انگلستان هست. عموماً که توسط ماهواره خبررسانی شدن و اون دسته معدود هم که ماهواره ندارن هم از طریق صدا و سیما و روزنامه‌ها که غالباً مخالفت مردم انگلستان با برگزاری این مراسم رُ نشون میدن فهمیدن که یه ازدواج سلطنتی داره رخ میده. البته یه چند هزار نفری هم دیشب رُ توی کیسه خواب و چادر گذروندن که از صبح اول وقت ساعت 4 صبح جریان عروسی رُ از دست نداده باشن و خانواده سلطنتی کشورشون رُ ببینن. یه 70 میلیونی هم یا غرغر می‌کنن مثل من یا اینکه نشستن خونه از تلویزیون جریان رُ دنبال می‌کنن.

خب خدا خوشبخت کنه این زوج رُ که (بعد از داشتن چندین تا زید و زرند) به این نتیجه رسیدن که باید ازدواج کنن قبل از اینکه بچه‌دار بشن.  باز همین که بچه دار نشدن قبل ازدواج، خودش کلیه. ازدواج نوه ملکه مملکت رُ یه روز تعطیل کرده. و این یه تصویر از مردم‌سالاری کاپیتالیزاسیون شده‌ست. این همه خرج و لشگرکشی برای یه ازدواج! یه عده‌ای هم واقعاً اینو علامت بریتانیایی بودن می‌دونن: سلطنت یه خانواده بدون انتخابات به دیگران، این همه سال. آخر دموکراسی.

چیزهای خیلی جالبی توی این مراسم بود.  یکیش دعوت‌نامه‌های عروسی بود. یاد این عروسی‌ها و دعوت‌های وطنی افتادم: فلانی برادر منو دعوت نکرده بود، منم دعوتش نمی‌کنم عروسی پسرم؛ دخترعموم به من کارت شام مکّه نداده، منم شام مکّه‌ام خودش و خانواده‌اش رُ دعوت نمی‌کنم و ... شاید چون رسانه‌های انگلیسی مسائل بحرین رُ پخش نکردن، خانواده سلطتنی اطلاع نداشتن که در بحرین کلی انسان بی‌گناه کشته شدن و به همین خاطر خلیفه خونخوار بحرین رُ هم دعوت کردن! سفرا هم کارت عروسی گرفتن ولی یه روز مونده به عروسی یه کارت به سفیر سوریه رسید که دعوتمون رُ پس می‌گیریم؛ چون کلی انسان دموکراسی‌خواه (!) توی سوریه توسط دولت کشته شدن. اصلاً اونقدر سیاست‌های انسان‌دوستانه دارن که آدم به کنوانسیون حقوق بشر شک می‌کنه. دعوت پادشاه این کشورهای آدم‌کش چه معنی داره؟

مهمونا همه از قصر باکینگهام درمیومدن و به سمت کلیسای وستمینستر منتقل میشدن. یه خانم هم پشت میکروفون بی‌بی‌سی یک نشسته بود و توضیح می‌داد که بعله لباس خانم فلان رُ خیاط فلان دوخته و توی لباسش از ساتن آبی و گیپور ایرلندی و کمربند گشنیز و دکمه چی‌چی استفاده شده. تازه این هشتمین خیاطی بود که تونسته بود نظر ایشون رُ جلب کنه! درگیری خانواده سلطنتی اینه که کی داره لباسشون رُ طراحی می‌کنه و از چی درست شده! این درگیری ذهنی این قومه. ماشین‌ها رُ هم همه از موزه (!) لیموزین آوردن. یه نفر هم توضیح می‌داد که این همون ماشینیه که فلان پرنس باهاش رفت فلان جا. چه افتخاری واقعاًً...! برق طلای لباس کشیش‌ها؛ قرآن میگه‌ها که اینا رُ از وابستگیشون به طلا و نقره بشناسید. اگه حرف زدنی خودشون رُ بندگان تمام عیار سه تا خداشون معرفی نمی‌کردن، باز جا داشت. خدا می‌دونه چه هزینه‌ای صرف اون کلاه‌های بوته‌ای و قابلمه‌ای شده و اون شنل‌های طلا شده.  به هر حال سنت این کشوره. ولی حالا اگه یه آخوند توی ایران یه موتور وسپا سوار شه، همه با انگشت نشونش میدن. کافی بود مثلاً نوه یکی از مسئولین ایران یه همچین عروسی بگیره و یه روز کل مملکت رُ براش تعطیل کنن، دیگه مقاله‌ها نوشته میشد از اینکه اوقات مفید و راندمان کاری اومده پایین و پول نفت خرج شام شده و ... حالا سالیان سال هست که همه افراد سلطنتی از مالیات معاف هستن!  ولی مالیات مردم دائماً بالا میره، هزینه‌های تحصیل سه برابر شدن و وضعیت اقتصادی هم که اصلاً توپ توپ. کی گفته فقیر هست توی انگلیس؟! کی گفته کارتون‌خواب هست توی انگلیس؟! یکی از مشمئزکننده ترین صحنه ها حضور چند تا عرب با اون سربندهای عربیشون داخل کلیسای وستمینستر بود، من جمله مدعو عربستان سعودی!

از همه اینا گذشته، بزرگداشتی که مردم و مسئولین این مملکت به کشته‌های جنگ‌هاشون می‌گذارن خیلی قابل توجه بود. تمام مهمون‌ها، زوج هشت ساله و ملکه، چه در راه رفت به کلیسا و چه در راه برگشت به قصر، «بایستی» از مقابل یادواره‌های جنگ‌های انگلیس رد بشن و احترام کنن. کشته‌هاشون رُ ضامن‌کننده‌های امنیت امروزه‌شون می‌دونن. ما چه می‌کنیم با کسانی که امنیت امروزه کشورمون رُ مدیونشون هستیم؟ ما چه می‌کنیم با کسانی که پیشرفت امروزه کشورمون رُ مدیونشون هستیم؟  خیلیاشون مزار ندارن چه برسه به مجسمه و یادواره! ای کاش بجای کپی طرح لباس‌ها و به‌به‌ها و چه‌چه‌ها حداقل اینو از این جماعت یاد بگیریم که مدیون کسانی هستیم که جان و خانمانشون رُ فدای آسایش امروزه ما کردن.  در حالیکه عده‌ای به برگزاری مراسم معترض بودن، بعضی‌ها هم شیرینی درست کرده بودن و توی خیابون و محله‌شون پخش کردن.  حالا یکی هم توی ایران برای 22 بهمن یا مثلاً سفر یکی از مسئولین شیرینی بده، مردم هزار تا حرف و حدیث سوارش می‌کنن که ال و بل.

کمی قدرشناسی یاد بگیریم، چیز بدی نیست به خدا.

 

«لطفاً محبت کنید فقط حروف دل مرتبط عنایت بفرمایید و از ارسال تبلیغات خودداری کنید لطفاً دوباره»


90/2/9::: 5:39 ع
نظر()
  
  

به یاد او

 

سلام، خوب بلاخره منم اومدم.  یه سه سالی طول کشید ولی خوب ایشالا که سوخت و سوز نداشته.

قبل از هر چیز باید یه تشکر خشک و خالی کنم از یه دوست آقا به اسم حمید آقای گل که این وبلاگ رُ برام راه انداخت.  خدائیش به عهده خودم بود، شاید هیچ وقت تکون نمی خوردم برای این کار.  بنده خدا سه سال پیش خواست منم قاطی نظربده ها کنه ولی من شرمنده اش شدم.  درس و زندگی امونم رُ بریده بود.  این زمان اصلاً کنار نمیاد با من.  به هر حال، ما اومدیم حمید جان.  حالا خدا کنه بتونم چند تا پست بذارم آبروم نره!

در اینکه غرغرو هستم که خوب، نه خودم شک دارم نه دوستان ولی سعی می کنم اینجا کمتر غرغر کنم و بیشتر نقش چوب کبریت رُ بازی کنم.  این چند سالی که دور بودم از خاک خودم، کلی تجربه بار کردم که همش به درد همه نمی خوره طبیعتاً ولی شاید بعضی هاش برای دیگران هم مفید باشه.  تا ببینیم چی پیش میاد...

یکی از مسائلی که گاهی اوقات ذهنم رُ مشغول کرده، مسأله «دید» هست؛ اینکه چرا بعضی ها (من جمله خودم) بعضی دیدها رُ روی خودمون نصب می کنیم و بعضی دیدها رُ هم از دست می دیم ولی مستندی براش نداریم.  تجربه بهم نشون داده که بسیاری از مردم برای نصب یک دید شیر و خط میندازن!  اما غافل از اینکه دیدهای ما عاقبت ما (شامل دنیا و عقبی) رُ برای ما رقم میزنن.  یعنی عاقبتمون انقدر کم اهمیته که برای انتخاب دید وقت و انرژی نمیذاریم؟!

سعی می کنم اینجا در مورد چیزهایی بنویسم که بتونه برای انتخاب دید کمک حال باشه؛ حالا به اندازه خودم و با قدرت فهم خودم.  این شاید وسیله ای باشه که دیدهای من هم رگلاژ بشن.  رگلاژ؟  این دیگه چه صیغه ایه؟

به هر حال، خیلی خوش آمدید به وبلاگ بنده...


90/2/8::: 5:15 ع
نظر()
  
  

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خدوند جان و خرد                 کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خدوند جای                خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر            فروزنده ماه و ناهید و مهر


86/9/10::: 2:49 ع
نظر()
  
  
<      1   2   3