سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که نخواهد آبرویش بریزد ، از جدال بپرهیزد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :4
کل بازدید :38839
تعداد کل یاداشته ها : 26
103/2/15
8:14 ع
موسیقی

 

به یاد او

 

بعید می‌دونم کسی توی ایران ندونه که امروز مراسم ازدواج یکی از اعضای خانواده سلطنتی انگلستان هست. عموماً که توسط ماهواره خبررسانی شدن و اون دسته معدود هم که ماهواره ندارن هم از طریق صدا و سیما و روزنامه‌ها که غالباً مخالفت مردم انگلستان با برگزاری این مراسم رُ نشون میدن فهمیدن که یه ازدواج سلطنتی داره رخ میده. البته یه چند هزار نفری هم دیشب رُ توی کیسه خواب و چادر گذروندن که از صبح اول وقت ساعت 4 صبح جریان عروسی رُ از دست نداده باشن و خانواده سلطنتی کشورشون رُ ببینن. یه 70 میلیونی هم یا غرغر می‌کنن مثل من یا اینکه نشستن خونه از تلویزیون جریان رُ دنبال می‌کنن.

خب خدا خوشبخت کنه این زوج رُ که (بعد از داشتن چندین تا زید و زرند) به این نتیجه رسیدن که باید ازدواج کنن قبل از اینکه بچه‌دار بشن.  باز همین که بچه دار نشدن قبل ازدواج، خودش کلیه. ازدواج نوه ملکه مملکت رُ یه روز تعطیل کرده. و این یه تصویر از مردم‌سالاری کاپیتالیزاسیون شده‌ست. این همه خرج و لشگرکشی برای یه ازدواج! یه عده‌ای هم واقعاً اینو علامت بریتانیایی بودن می‌دونن: سلطنت یه خانواده بدون انتخابات به دیگران، این همه سال. آخر دموکراسی.

چیزهای خیلی جالبی توی این مراسم بود.  یکیش دعوت‌نامه‌های عروسی بود. یاد این عروسی‌ها و دعوت‌های وطنی افتادم: فلانی برادر منو دعوت نکرده بود، منم دعوتش نمی‌کنم عروسی پسرم؛ دخترعموم به من کارت شام مکّه نداده، منم شام مکّه‌ام خودش و خانواده‌اش رُ دعوت نمی‌کنم و ... شاید چون رسانه‌های انگلیسی مسائل بحرین رُ پخش نکردن، خانواده سلطتنی اطلاع نداشتن که در بحرین کلی انسان بی‌گناه کشته شدن و به همین خاطر خلیفه خونخوار بحرین رُ هم دعوت کردن! سفرا هم کارت عروسی گرفتن ولی یه روز مونده به عروسی یه کارت به سفیر سوریه رسید که دعوتمون رُ پس می‌گیریم؛ چون کلی انسان دموکراسی‌خواه (!) توی سوریه توسط دولت کشته شدن. اصلاً اونقدر سیاست‌های انسان‌دوستانه دارن که آدم به کنوانسیون حقوق بشر شک می‌کنه. دعوت پادشاه این کشورهای آدم‌کش چه معنی داره؟

مهمونا همه از قصر باکینگهام درمیومدن و به سمت کلیسای وستمینستر منتقل میشدن. یه خانم هم پشت میکروفون بی‌بی‌سی یک نشسته بود و توضیح می‌داد که بعله لباس خانم فلان رُ خیاط فلان دوخته و توی لباسش از ساتن آبی و گیپور ایرلندی و کمربند گشنیز و دکمه چی‌چی استفاده شده. تازه این هشتمین خیاطی بود که تونسته بود نظر ایشون رُ جلب کنه! درگیری خانواده سلطنتی اینه که کی داره لباسشون رُ طراحی می‌کنه و از چی درست شده! این درگیری ذهنی این قومه. ماشین‌ها رُ هم همه از موزه (!) لیموزین آوردن. یه نفر هم توضیح می‌داد که این همون ماشینیه که فلان پرنس باهاش رفت فلان جا. چه افتخاری واقعاًً...! برق طلای لباس کشیش‌ها؛ قرآن میگه‌ها که اینا رُ از وابستگیشون به طلا و نقره بشناسید. اگه حرف زدنی خودشون رُ بندگان تمام عیار سه تا خداشون معرفی نمی‌کردن، باز جا داشت. خدا می‌دونه چه هزینه‌ای صرف اون کلاه‌های بوته‌ای و قابلمه‌ای شده و اون شنل‌های طلا شده.  به هر حال سنت این کشوره. ولی حالا اگه یه آخوند توی ایران یه موتور وسپا سوار شه، همه با انگشت نشونش میدن. کافی بود مثلاً نوه یکی از مسئولین ایران یه همچین عروسی بگیره و یه روز کل مملکت رُ براش تعطیل کنن، دیگه مقاله‌ها نوشته میشد از اینکه اوقات مفید و راندمان کاری اومده پایین و پول نفت خرج شام شده و ... حالا سالیان سال هست که همه افراد سلطنتی از مالیات معاف هستن!  ولی مالیات مردم دائماً بالا میره، هزینه‌های تحصیل سه برابر شدن و وضعیت اقتصادی هم که اصلاً توپ توپ. کی گفته فقیر هست توی انگلیس؟! کی گفته کارتون‌خواب هست توی انگلیس؟! یکی از مشمئزکننده ترین صحنه ها حضور چند تا عرب با اون سربندهای عربیشون داخل کلیسای وستمینستر بود، من جمله مدعو عربستان سعودی!

از همه اینا گذشته، بزرگداشتی که مردم و مسئولین این مملکت به کشته‌های جنگ‌هاشون می‌گذارن خیلی قابل توجه بود. تمام مهمون‌ها، زوج هشت ساله و ملکه، چه در راه رفت به کلیسا و چه در راه برگشت به قصر، «بایستی» از مقابل یادواره‌های جنگ‌های انگلیس رد بشن و احترام کنن. کشته‌هاشون رُ ضامن‌کننده‌های امنیت امروزه‌شون می‌دونن. ما چه می‌کنیم با کسانی که امنیت امروزه کشورمون رُ مدیونشون هستیم؟ ما چه می‌کنیم با کسانی که پیشرفت امروزه کشورمون رُ مدیونشون هستیم؟  خیلیاشون مزار ندارن چه برسه به مجسمه و یادواره! ای کاش بجای کپی طرح لباس‌ها و به‌به‌ها و چه‌چه‌ها حداقل اینو از این جماعت یاد بگیریم که مدیون کسانی هستیم که جان و خانمانشون رُ فدای آسایش امروزه ما کردن.  در حالیکه عده‌ای به برگزاری مراسم معترض بودن، بعضی‌ها هم شیرینی درست کرده بودن و توی خیابون و محله‌شون پخش کردن.  حالا یکی هم توی ایران برای 22 بهمن یا مثلاً سفر یکی از مسئولین شیرینی بده، مردم هزار تا حرف و حدیث سوارش می‌کنن که ال و بل.

کمی قدرشناسی یاد بگیریم، چیز بدی نیست به خدا.

 

«لطفاً محبت کنید فقط حروف دل مرتبط عنایت بفرمایید و از ارسال تبلیغات خودداری کنید لطفاً دوباره»


90/2/9::: 5:39 ع
نظر()