به یاد او
هیچوقت یادم نمیره که وقتی کتاب «حماسه حسینی» رُ میخوندم، یه جمله مدتها ذهن منو درگیر کرد. ایشون فرمودن که ایرانیها یه خصیصه مثبت دارن و یه خصیصه منفی. خلاصه کنم – به زبان من – مضمون حرفشون اینه که ایرانیها اگه دو چشمشون به سمت غرب نباشه، یه چشمشون به غربه. حتماً شما هم شنیدین که مردمی که غرب رُ دیدن و ندیدن، همیشه از نظم مردم اروپایی توی صف تشکیل دادن و رعایت حق تقدم تعریف میکنن؛ اونم با چه بهبه و چهچهی. همه هم خودشونو انسانهای بسیار متمدن و مراعاتکننده نشون میدن که از عدم نظمپذیری ایرانیان عذاب میکشن و حتی گاهی هم ضرر کردن. جالبتر اینه که هر کسی دیگران رُ انتقاد میکنه، خودش هم قبل و هم بعد انتقاد مکرراً مورد انتقاد رُ مرتکب شده. بگذریم...
اخیراً قیمت سوخت در انگلستان به شدت بالا رفته و مردم از این بابت خیلی شاکی هستن. بعله، اعتراض میکنن ولی کدوم یک از موارد اعتراضشون به نتیجه رسیده که این دومی باشه. رانندگان تریلرهای حامل سوخت اعلام اعتصاب میکنن و دیوید کمرون، نخست وزیر، به مردم توصیه میکنه که تا میتونین باکهاتون رُ پر کنین. صفهای طولانی جلوی ایستگاههای پمپ بنزین تشکیل میشه و بعد از مدتها جماعت انگلیسی طعم صفهای طولانی رُ میچشن.
ای کاش فقط صف بود. درگیریهای متعدد توی ایستگاههای مختلف پمپ بنزین در گرفت. همون مردم خیلی مهربون، منظم، با کلاس و متمدن سر زودتر گرفتن بنزین (از ترس اینکه نکنه بنزین تموم شه) درگیر شدن؛ اونقدر که پلیس مجبور شد چندین ایستگاه سوختگیری رُ تعطیل کنه. مردم به جایگاههای دیگه رفتن و خلاصه بنزین توی بعضی ایستگاهها تموم شد.
همه جا صحبت از اینه که چه باید بکنن اگه بنزین تموم بشه و نشه توی ایام تعطیلات سوختگیری کرد. حول و حوش 70 سال پیش، مردم همین کشور صدمات بسیار نفسگیری در جریان جنگ جهانی دوم متحمل شدن و مدتها طول کشید تا دوباره سرپا بشن. اما نسل جدید، صرفهجویی، قناعت و تحمل توی سیستم عاملشون نصب نشده. انتظار دارن که همه چی همیشه در اختیار باشه. این وسط ذکر یه خاطره قدیمی خیلی میچسبه.
زمستون 2011، آبوهوای انگلستان شدیداً سرد شد و حتماً در خبرها شنیدین که چه اتفاقاتی افتاد. مردم برای ذوب کردن یخِ جلوی پارکینگشون از نمک استفاده میکردن. این شد که مصرف نمک شدید رفت بالا و توی فروشگاهها نمک پیدا نمیشد. ما یه هفته غذای بینمک خوردیم چون نمک گیر نمیاومد. یه نفر که توی فروشگاه تسکو کار میکرد، بهم گفت که اگه نمک میخوای، باید پنج صبح که فروشگاه باز میشه بیای. اینا همون مردم با انضباط و مهربان هستن که بعضی فکر میکنن که خیلی هم از خودگذشته هستن. برعکس، اینا بسیار حسابگر هستن و اگه ببینن میصرفه از خودگذشتگی نشون میدن و الا از این خبرها نیست.
برگردیم به داستان کمبود سوخت. دولت گفت که ما پیشنهاد میکنیم که دو سوم باکتون رُ پر کنین ولی مردم نه تنها کل باک رُ پر کردن، بلکه یه عدهای ظرفهایی آوردن که بنزین اضافی بردارن و توی خونه ذخیره کنن؛ کاری که واقعاً از انگلیسی جماعت بعید بود. چند نفر سر این کار توی خونههاشون دچار سوختگی شدن. نگو توی خونه یه ظرف بزرگتر دارن و این ظرفهای کوچولو رُ توی اونا خالی میکنن.
این اتفاق نشون داد که زیر پوست اون عنوان «انگلیسی» چی پنهان شده. توی ایران کم از این اتفاقات افتاده؟ کم نیازهای اولیه مردم در جامعه دچار کمبود شده؟ در زمان جنگ چی؟ آیا این مردم نبودن که فداکاریهای تاریخساز انجام دادن؟ ولی انگار یادشون رفته که همین مردم روزی چنان از مرزهای میهنشون دفاع کردن که بعد از هشت سال یک وجب از خاک مملکتمون دست اجنبی نیفتاد.
همه اینا رُ گفتیم، اما این نباید ناگفته بمونه که این اولین لرزه تحریم ایرانه. توی فیزیک امواج یه قضیه هست که میگه که وقتی یه موج به جسم سخت برخورد میکنه، با همون شدت ولی برعکس به سمت منبع برمیگرده. موج تحریم وقتی به سمت ایران اومد، اونقدر این کشور سفت و سخت هست که موج تحریم به خودشون برگشت و برعکس موجب مکافات توی مملکت خودشون شد. این شد که کوزهگر در کوزه افتاد! حالا سر و صدای آمریکا هم چند وقت دیگه درمیاد. چیزی که هست اینه که آمریکا پوست کلفتتر از انگستان ضربه خورده از بحران اقتصادیه ولی حتماً شنیدین نوای رشد قیمت سوخت در آمریکا رُ. صدای چندان خوشی نداره.
ای کاش کمی هم همدلی سیاسی در داخل ایران بیشتر بشه تا بتونیم از این شرایط موقت به سلامت عبور کنیم و این روند علمی رُ که بعد از سالهای سال به همت جوانان این مرز و بوم براه افتاده، به روند صنعتی و اقتصادی تبدیل کنیم؛ ان شاء الله. در آینده با مقالهای تحت عنوان «همدلی سیاسی» در خدمت شما خواهم بود.
منابع: خبرگزاریهای بیبیسی و دیلی تلگراف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اساسیترین عامل شکست خوردن انسانیّت در دوران ما به شوخی گرفتن و بی اعتنائی به موضوع تعهّد است.
علّامه محمّد تقی جعفری (رحمت الله علیه)