به یاد او
خیلی میشنویم که، بعله، در کشورهای اروپایی دوچرخهسواری خیلی مسأله جاافتادهایه؛ امّا این مسأله در انگلیس تابع عوامل متعددیّه. یکی شهری که شما میخوای توش دوچرخهسواری کنی. بعضی شهرها عموماً بارونی هستن و حدس بزنید چی میشه وقتی دائم توی بارون رکاب بزنید و ماشینهای دیگه هم روتون آب بپاشن. شهر بَنگُر (Bangor) ده یازده ماه از سال میباره. بعضی شهرها هم مثل همون بنگر یا لیورپول پر از پستی و بلندی هستن. پدر آدم درمیاد بخوای درّه و تپّههای بنگر رُ با دوچرخه بری. امّا شهر لندن اینطور نیست. هم کم بارونتره، هم پستی بلندی نداره. از طرفی هم سوخت و حتّی حمل و نقل عمومی خیلی گرون هستن، ترافیک در ساعات اوج نه وحشتناک که دهشتناکه و چاقی هم که مردم رُ به نفس نفس انداخته. بنابرابن، به بهانههای مختلف مردم لندن تشویق میشن که حتّیالمقدور از حمل و نقل عمومی و بیشتر از اون از دوچرخه استفاده کنن. امّا دلایلی وجود داره که با اینکه لندن جای خوبی هست برای دوچرخهسواری، کمتر رغبت نشون داده شده به این وسیله نقلیّه مفید. توی سفر این بارم به لندن، چیزهای جالبی در مورد دوچرخه دیدم که شنیدنین. اگه بخوام یه بار دیگه لندن برم، حتماً با طرح دوچرخهسواری در لندن میخوام برم. این دفعه نشد.
یکی از معضلات دوچرخهسواری در لندن دزدی دوچرخه است. دوچرخه رُ پارک کن و وقتی برمیگردی، انتظار نداشته باش که همه چیش سرجاش باشه. ایستگاه ویکتوریای (Victoria) لندن یکی از زیباترین ایستگاههای لندنه که میتونین توش عمق مهندسی در دوران ملکه ویکتوریا رُ حس کنین. جلوی درب شمالی این ایستگاه بزرگ یه ردیف نرده هست که کلی دوچرخه به اون زنجیر شده که یکی چرخ نداره، یکی زین نداره، یکی چراغ نداره و قس علی هذا. و چون تعمیر دوچرخه ممکنه به اندازه قیمت یه دوچرخه کامل بشه، صاحبانش ولشون کردن همون جا. من همیشه کلّی عکس میگیرم ولی این دفعه نمیدونم چم شده بود که زیاد عکس نگرفتم. جالب اینجاست که این محل مثل پیادهروی خیابون انقلاب شلوغ میشه و من موندم این دزدا چه جور میقاپن اعضای این دوچرخهها رُ. یاد یه خاطره از یه دوست اتّفاقی افتادم که میگفت با یکی از دوستانش توی لیورپول توی یه آپارتمانی توی یه محلّه متوسط زندگی میکردن. دوستش یه دوچرخه داشت که خراب شده بود و اونم پول تعمیرش رُ نداشت و جاشم گرفته بود. دوچرخه رُ میذاره پشت درب آپارتمان که نظافت چی ساختمون بده شهرداری ببره. ولی نظافتچی میگه که باید فلان قدر پول بدی که شهرداری اینو ببره. دو بار اینو برمیگردونه تا اینکه یه مهمونی براشون میاد و میگه که اینکه کاری نداره. دوچرخه رُ ببند سر خیابون اصلی که محلّ رفت و آمد لاط و لوطه و بشین از پنجره تماشا کن. میگه سه ساعت نشده بود که دیدیم یکی با مهارت تمام زنجیر رُ برید و دوچرخه رفت که رفت! منظور اینکه دوچرخهها امنیت شغلی ندارن توی انگلیس.
معضلات دیگه هم تقریباً گفته شد که یکی از اون سنگینهاش هزینه تعمیر و نگهداری دوچرخه و بعدش هم مشکل پارکینگ برای آپارتماننشینهاست. امّا یه ابتکار جالب دیدم که (با حساب سرانگشتی) شاید چهار تا از هر پنج دوچرخهسوار توی لندن از این ابتکار استفاده میکردن. روی طرح کار شده؛ معلومه که پشتش یه کار تحقیقاتی خوابیده.
بانک بارکلیز (Barclays) چندین ایستگاه، در نقاط مختلف و مهم مرکز شهر لندن، برقرار کرده و دوچرخه کرایه میده ولی به صورت اتوماتیک و خیلی سریع. دوچرخهها سه دنده بیشتر ندارن و همه جاشون قابل تنظیمه که متناسب با هیکل فرد بشه. تا نیم ساعت مجانی، تا یه ساعت یه پوند و تا یه ساعت و نیم چهار پوند (!) و همینجور توانی برو بالا. یعنی نیم ساعت اول مفت، نیم ساعت بعد یه پوند و نیم ساعت بعد چهار پوند. این کار رُ کرده که دوچرخهسوار حتّیالمقدور دوچرخه رُ سریع به یه ایستگاه برگردونه. اجاره به این ترتیب هست که کارت بانکیت رُ میزنه به دستگاه، ثبت میشه و با یه کلید دوچرخه بهت برمیگردونه. (البته تا چهار دوچرخه برای خانوادهدارها میشه اجاره کرد) چرخ جلوی دوچرخهها هم توی یه محفظهای سفت متصل شده. اگه دوچرخه ایرادی نداشته باشه، با گذاشتن کلید چراغ سبزش روشنه. کلید رُ توی قفل میزنی و دوچرخه آزاد میش. تمام سیستم دوچرخه مثل زنگ و ترمز و زین و ... با محافظهای آهنی پوشیده شده که سوای امنیت بیشتر، تیپ خاصی هم به دوچرخه داده. بعد همینکه دوچرخه رُ برمیگردونی و وارد کیوسک میکنی، صدای کلیک میده و از حساب بانکی کارتت به اندازه زمان استفاده پول برداشت میشه. روی همه دوچرخهها هم تبلیغات بانک هست.
اگه تا 24 ساعت هم برنگردونی 300 پوند از حسابت به عنوان جریمه برمیداره. اگر دوچرخه وسط راه خراب شد به هر دلیلی، اونو به نزدیکترین ایستگاه برمیگردونی و با اعلام خرابی دوچرخه روی صفحه کلید، میتونی یکی دیگه برداری. چراغ قرمز دوچرخه خراب روشن میمونه تا منتقل بشه برای تعمیر. اگه توی یه ایستگاه جا نبود برای پارک دوچرخه و وقتت داره تموم میشه، میتونی اعلام کنی و نزدیکترین ایستگاه بهت نشون داده میشه. شما باید دوچرخه رُ اونجا ببری ولی هزینهای برات نخواهد داشت. اگه به این ترتیب هر نیم ساعت دوچرخه رُ به یه ایستگاه برسونی، هیچ هزینهای برات نمیندازه ولی اینکه شما یه روز از سیستم استفاده کردی، یه پوند هزینه داره و اون از حسابت برداشت میشه. اگه اعلام کنی که دوچرخه رُ برای یه هفته میخوای، دو پوند تخفیف میگیری و فقط پنج پوند از حسابت برداشت میشه. در ضمن امکان عضویت هم هست که یه کلید دائم بگیری که هر جا دوچرخه بارکلیز دیدی، بپری سوار شی و به همین سادگی.
جالب داستان اینجاست که همین الان عین همین طرح در تهران هم وجود داره. قبلاً وثیقه نقدی داشت و الان با کارت بانکی کار میکنه. چند وقت پیش بود که یه هیئتی از سازمان حمل و نقل و ترافیک تهران اومدن بازدید از سازمان حمل و نقل لندن و چند طرح به ایران وارد شد. شاید اینم یکی از اوناست. دوچرخههای کرایهای در تهران رُ میشه جلوی بازار 15 خرداد توی یه کانکس مانندی پیدا کرد. امّا ظاهراً مثل همیشه طرحهای ما از ضعف مدیریت رنج میبرن و عموم دوچرخههای موجود برای کرایه یه خرابی دارن که شما فقط باید نیم ساعت بگردی یه دوچرخه سالم پیدا کنی. تعداد ایستگاهها بسیار بسیار محدوده و متأسفانه در تهران فضای دوچرخهرو نداریم. یکی از برنامههای ترافیکی در لندن و اکثر شهرهای انگلیس خط دوچرخهرو هست که هیچ وسیله نقلیه موتوری اجازه عبور از اون یا پارک از روی اون رُ نداره. جلوی هر خط چراغ راهنمایی هم فضایی برای توقّف دوچرخهها در نظر گرفته شده که وقتی چراغ سبز میشه، اولاً اوّل دوچرخهها راه بیفتن که بتونن برای خودشون فضای ایمن فراهم کنن و دوّم اینکه توسّط رانندهها برای رعایت حال دوچرخهسواران به وضوح دیده بشن. این فضا برای راهاندازی طرح دوچرخهسواری واجبه و تا این اتّفاق نیفته، دوچرخهسواری امنیت ترافیکی کافی نخواهد داشت. به امید زادهشدن یا حداقل مهاجرت مدیریت به ایران...
این چند عکس رُ از اینترنت برداشتم برای نشون دادن طرح اجاره دوچرخه بارکلیز و فضای دوچرخهرو. در اولین سفر دوباره به لندن عکسهای خودگرفته بار میکنم.